خاطره ای از مادر شهید ولی الله چراغچی
روزها از شهادت ولی الله می گذشت . روزی جوانی با کیسه ای به منزل ما آمد و آن را به پدر ولی الله داد
و گفت : این ها لباسهای شهید است . موظف بودیم آنها را به شما برسانیم .
کیسه را باز کردیم ، چند تا لباس زیر و یک چرتکه در آن بود .
گفتم : این برای چیست ؟
جوان گفت : اگر بگویم ناراحت نمی شوید ؟
پدر شهید گفت : نه
آن جوان گفت : در واقع دوتا چرتکه بوده است . یکی برای واکس زدن
و یکی برای تمییز کردن چادرها و سنگرها .
شهید ولی الله شب ها که همه خواب بودند پنهانی محل استراحت سربازان را با چرتکه به آرامی تمییز می کرد ، طوری که آنها از خواب بیدار نشوند .
Design By Ashoora.ir & Bi simchiمرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ